احسن الکلام

متن و فیش منبر،سخنرانی و کلاسداری

احسن الکلام

متن و فیش منبر،سخنرانی و کلاسداری

متن و فیش منبر ، سخنرانی و کلاسداری

۱۰
شهریور
۹۹
  • معنای «کریم» از منظر حاج آقامجتبی تهرانی

جوانمرد و بخشنده کسى است که وقتى قدرت یابد، درگذرد و ببخشاید و چون توانمند و مالک شود، عطا کند و ببخشد و آنگاه که چیزى از او خواسته شود، نیاز را برآورد.

«الکریم من بدأ باِحسانه»؛

فرد کریم قبل از درخواست، احسان می‌کند

«الکریم من جازی الاسائات بالاحسان»؛

کریم بدی را با نیکی پاداش می‌دهد

«من الکرم اتمام النعم»؛

کریم بی نقص و بی‌کاستی می‌بخشد

«الکریم یری مکارم افعاله دین عبیه یقضیه»؛

نیکوکارى‌هاى خود را بدهى به گردن خود مى‌داند که باید بپردازد

«لذة الکرام فی الاطعام»؛

کریم از اطعام دیگران لذت می‌برد

«الکریم اذا قدر صفح و اذا ملک سمح و اذا سئل انجح‏»؛

جوانمرد و بخشنده کسى است که:

- وقتى قدرت یابد، درگذرد و ببخشاید و چون توانمند و مالک شود، عطا کند و ببخشد و آنگاه که چیزى از او خواسته شود، نیاز را برآورد.

«الکریم یلین اذا استعطف واللئیم یقسوا إذا ألطف»؛ 

کریم هرگاه به او مهر و محبت می‌شود، نرم می‌شود.

«الکریم اذا وعد وفى»؛

کریم به وعده‌هایش پایبند است.

«الکریم یإبى العار»؛

کریم ذلت نمی‌پذیرد.

  • با چنین مولای کریمی امروز روبه‌رو هستیم.
  • این وصف مولای ماست.
  • خدای ما هم اکرم الاکرمین است.
  • داستان موسی

«حضرت موسی(ع) در راه طور سینا بود، در بین راه کسی به حضرت التماس کرد و گفت من گناه بدی کرده‌ام، از خدا بخواه که از من بگذرد؛ سپس گناهی که مرتکب شده بود را به حضرت موسی(ع) گفت. 

حضرت به خداوند گفت: این بنده از تو پوزش می‌طلبد، او را مشمول رحمت و مغفرتت قرار بده! از جانب خداوند خطاب رسید که من او را بخشیدم، ولی به او بگو که من از او یک گلایه دارم، چرا این مطلب را به تو گفت که تو مطلع شوی و هر وقت تو را ببیند، از تو خجالت بکشد؟! من نمی‌خواهم بنده من از کسی خجالت بکشد...

 

  • هیچ‌کس نتوانسته است «غافرالذنب» و «رحمةللعالمین» بودنِ خداوند را درک کند؛

 

  • وقتی می‌گویی «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْه» و استغفار می‌کنی، به مقام «غفاریّتِ» خداوند پناه می‌بری، حتّی نیازی نیست که بگوییم «أَسْتَغْفِرُ اللَّه»؛ همین که خدا ببیند ما در دلمان پشیمان و خجالت زده هستیم، رحمت و غفران خود را شامل حال ما می‌کند.

 

  • امام صادق(ع) می فرماید: هیچ بنده‌ای نیست که گناهی کرده باشد و پشیمان شده باشد، مگر اینکه خدا او را قبل از آنکه بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْه» می‌آمرزد.

 

  • M.M.HKH
۱۰
شهریور
۹۹

من‌ از غم‌ تو خاطره دارم

با پرچم تو خاطره دارم

من بیشتراز تمام عمرم با

محرم تو خاطره دارم ..

 

حسیییییییین حسیییییییین

 

غرقه آهم یارفیق من لارفیق له

بی پناهم یا شفیق من لاشفیق له

 

اشکِ روضه نمکِ زندگیِ سینه زناست

تو سر دادی که الان آقا سر ما بالاست

 

مستان همه افتاده و ساقی نمانده

یک گل برایِ باغبان ما باقی نمانده

 

ساقی غریبُ میکده میسوزد امشب

یک غنچه یاسِ گمشده میسوزد امشب

 

گل بویِ زهرا میرسد از سوی مقتل

سوی بهشتم میبرد گل بوی مقتل

 

مستان همه افتاده و ساقی نمانده

یک گل برای باغبان باقی نمانده

 

آتش گرفته دامنِ طفلی سه ساله

سویِ شهیدان میرود با آه و ناله

 

در دست دژ خیمی افتاده گشواره

 

 آهُ واویلا

 

خون میچکد ازگوش هایِ پاره پاره

 

 آهُ واویلا

 

امشب شب بیقراریِ زینبِ .. اجازه بدید همه با هم شریک بشم ، همه بلدید :

 

طفلِ یتیمی زِحسین گمشده

واویلا واویلا

 

قامت زینب زِعلم خمشده

واویلا واویلا

 

یوقت زینب کبری رسید محضر زین العابدین : عزیزبرادرم چه کنیم ریختن خیمه هارو غارت کنن ..خیلی برای امام سجاد سخت بود اینو بگه ولی مجبور بود ناموسش توخطربود .. چه کنه فرمود عمه جان به بچه هابگو فرارکنن ..

 

زن وبچه تو این بیابون میدوییدن یا الله .. میگه دیدم یه دختری دامنش آتش گرفته داره میدوه .. تو تاریکی صحرا معلومه از دور آتش و مسیر دختر . میگه اسبم رو هی کردم دلم سوخت گفتم برم آتش دامنش و خاموش کنم تا رسیدم از اسب پیاده شدم دیدم دستاشو گذاشت رو سرش ، منو نزن من یتیمم ..

 

فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ

 

پیاده شدم آتش دامنش و خاموش کردم فهمید باهاش کاری ندارم دخترم آرام باش ، یه وقت یه نگاهی به من کرد صدا زد شیخ آب آزاد شده یا نه ؟! گفتم آری آب آزاد شده . طبیعیه سه روزه آب نخورده تشنه است یه ظرف آب براش آوردم گفتم الان آبُ ببینه آب و میخوره اما دیدم هی آبُ نگاه میکنه هی گریه میکنه …یه وقت صدا زد شیخ راه گودالِ کدوم سمته ؟!.. گودال چیکار داری ! آب نوش جان کن ، گفت وقتی بابام میدان میرفت لباش از تشنگی ترک خورده بود .. میخوام برای بابای غریبم آب ببرم

 

مظلوم حسین ...

  • M.M.HKH
۰۸
شهریور
۹۹

گودال سرخ

"باب الحرم"

 14 مجلس کامل برای  مداحان اهلبیت علیهم السلام در دهه ی اول ماه محرم

شامل:متن  روضه  اجرا شده توسط مداحان  مشهور کشور

با در دست داشتن این مجموعه می توانید مجالس عزاداری  و سوگواری اباعبدالله الحسین را پرشور برگزار نمایید. 
http://babolharam.net/
بابُ الحرم" پایگاه متن روضه و اشعارمذهبی"ویژه مداحان 

دانلود 

  • M.M.HKH
۰۸
شهریور
۹۹

السّلام علیک ایهاالعبدُالصّالح

،السّلام علیک یاابالفضلِ العباسَ ابنَ امیرِالمومنین

السلام علیک یابن سیدالوصیین

 

مه کاسه بگیرِ حُسن رویت

خورشید خجل ز ماهِ رویت

 

روزی که گِل مرا سرشتند

نامت به کتاب دل نوشتند

 

ای عطر گل یاس، یا حضرت عباس

ای معدن احساس، یا حضرت عباس

 

خورشید مدینه یا اباالفضل

امید سکینه یا اباالفضل

  1. امشب شب عباس
  2. شب سقای تشنگان حرمه
  3. امشب شب سردار سپاه حسینه
  4. شب ماه حسینه
  5. نمی دونم امشب برات از کجای روضه عباس بخونم.
  6. فقط برات بگم امام زمان فرمودند هر جا روضه عموجانم عباس باشه ... من مهدی فاطمه همونجا هستم

 

 آب از چه نگردیدی از خجالت آب

تو موج میزنی و تشنه یوسف زهراست

 

قسم به فاطمه هرگز تو را نمی نوشم

که در تو عکس لب خشک سیدالشهداست

 

ز خون دیده ی من، روی موج خود بنویس

که از تمامی اطفال تشنه تر سقاست

 

  1. این دو دست مبارک رو زیر آب برد
  2. آب رو آورد مقابل صورتش
  3. فذکر عطش الحسین (یاد تشنگی حسین افتاد)
  4. نه نه بزار یطور دیگه بگم
  5. فذکر عطش علی الاصغر ... یاد لبای تشنه شیرخواره حسین...
  6. آب بر آب ریخت...
  7. مگه میشه عباس آب بخوره و بچه های حسین تو خیمه ها تشنه باشند.
  8. این مشک پر آب کرد.
  9. یگوشه چشمی به خیمه ها
  10. عباس دلاور پا به میدان گذاشت
  11. این نانجیبا پشت نخلستان کمین کردن
  12. کسی جرات چشم در چشم شدن با عباس بن علی رو نداره
  13. یوقت از پشت نامرد دست راست عباس رو قطع کرد
  14. وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا یَمینی، اِنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دینی
  15. مشک به دست چپ گرفت
  16. دست از حسین بر نمیداره عبااس
  17. دست چپش رو هم زدن
  18. مشک به دندان گرفت
  19. اما هنوز عباس نا امید نشده
  20. کسی نمی تونه عباس متوقف کنه
  21. یوقت یه نانجیبی فریاد زد...
  22. من میدونم چطور عباس رو زمین گیر کنم
  23. یه تیر کمان
  24. تیر به مشک عباس
  25. تو مقاتل نوشتن
  26. یوقت دیدن عباس متحیر شد ( فوقف العباس متحیرا)
  27. یه نگاه به مشک
  28. یه نگاهی به خیمه ها
  29. صدای نازدانه های حسین
  30. تشنگی اصغر
  31. دیگه امید عباس ناامید شد.
  32. آب ریخت .. آبرو ریخت ..

امان که مشک تهی آبروی من را ریخت

من از خجالتِ لبهای تشنه آب شدم

  1. همین که مشک زدن سرعت عباس کم شد
  2. دیگه عباس تاب خیمه رفتن نداره
  3. در همین حین یه تیری به چشمش زدن
  4. عمو آهنین

 

 

یوقت همه دیدن قمر منیر بینی هاشم

علمدار حسین

سقای تشنگان حرم

از بالای اسب

بدون دست

تیر در چشم

از اسب بر زمین افتاااااااااد.

 

حسییییییییییین حسیییییییییییین

 


سقای دشت کربلا، اباالفضل

دستش شده از تن جدا، اباالفضل

 

پشت حسین بن علی تا شده واویلا

پای عدو به خیمه ها  وا شده واویلا

 

 

  • M.M.HKH
۰۴
شهریور
۹۹
  • M.M.HKH
۰۴
شهریور
۹۹

قرآن کریم ناظر به 

  1. بینش و فکر انسان
  2. گرایش انسان (پذیرش یک مطلب حق غیر از گرویدن به آن است و برخی حق رو می دانند اما به آن گرایش نمی یابند)
  3. رفتار های انسان

 

گرایش هایی که قرآن بیان می کند

  1. پند دادن
  • مادیات و دنیا گاهی سد راه فطرت انسان می شموند انسان سنگدل می شه و گرایش شبه حقایق کم می شود
  • راه چار ه قرآن = پند دادن و موعظه کردن
  • «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُم ای مردم، شما را از سوی خداوندگارتان پندی آمد».

# پذیرش یک مطلب حق غیر از گرویدن به آن است و برخی حق رو می دانند اما به آن گرایش نمی یابند

  • رتری‌طلبی و ستمگری آنان سبب شده است که حاضر به پذیرش حقایق نشوند:

قرآن می فرمایند :  «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا؛ آیات الاهی را در عین آنکه بدان‌ها یقین داشتند، به دلیل ستمگری و برتری‌طلبی انکار کردند»

# موعظه =زمینه را برای پذیرش دل و تسلیم شدن در برابر حقایق فراهم سازد.

    1. روش موعظه گری قرآن:
  • مشهورات صرف نیست بلکه از مشهورات همراه با برهان و دلیل استفاده  از برهان عقلی و فطری استفاده می کند
  • مثل: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ؛ بگو همانا شما را یک موعظه می‌کنم؛ برای خدا به‌ پا‌ خیزید و به تنهایی و یا با هم‌اندیشی درباره نبوّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیندیشید و ببینید که او جن‌زده نیست».
  1. انذار و تبشیر
  • انگیزه سازی برای انسان مختار
  • مثال قرآنی ابشار و تنذیر قرآن کریم در باب تأثیر بیم و امید در عبادت شبانه شب‌زنده‌داران، چنین می‌فرماید: «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ؛(سجده، 16)؛ پهلوهاشان از بسترها (برای نماز شب) دور می‌شود، پروردگار خویش را با بیم و امید می‌خوانند و از آنچه روزی‌شان داده‌ایم انفاق می‌کنند».
  • معمول انسان ها به شوق بهشت و جهنم عبادت می کنند ( غیر از اوتاد = علی علی علی[1] )
  • هشتار های قرآن منحرفان را از مسیر انحراف باز می دارد
  • قرآن مجید یکی از اهداف خود را انذار و تبشیر معرفی می‌کند و می‌فرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ ... لِّیُنذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِن لَّدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ؛(کهف، 1 و 2)؛ ستایش‌ها ویژه خداوندی است که بر بندهٔ خویش کتاب را فرو فرستاد... تا از عذاب سخت پروردگار بیم دهد و مؤمنان را بشارت گوید».
  1. شفا بخشی
  • قرآن 1. هم دل رو پاک می کند و2. هم عامل تکامل انسان می شود
  • قرآن کریم یکی از اهداف خود را شفابخشی اعلام کرده و می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم ... شِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ؛ (یونس، 57)؛ ای مردم، از سوی خدا برایتان... بهبودبخش بیماری‌های روحی آمد».
  •  تعبیر «شِفَاءٌ لِمَا فِى الصُّدُور» عام است هر گونه بیماری روحی و روانی که مانع رشد است را شامل می شود
  •  تا ظرف دل از زنگار بیماری گناهان و کارهای ناشایست پاک نشود، بهترین معارف هم اگر در آن جای گیرد، آلوده به شرک و نفاق می‌شود و نه‌ تنها ثمربخشی خود را از دست می‌دهد، بلکه زیانبار می‌گردد. قرآن درصدد است که ظرف دل را پاک سازد و بیماری‌های آن را بهبود بخشد. تلاوت قرآن و دل سپردن به آن چنین اثری دارد که در روایات آمده است: «دل‌ها هم‌چون فلزات زنگار دارند. زنگار آنها را با استغفار و تلاوت قرآن بزدایید».(1[2])
  1. هدایت هدایت و پندپذیری

# . اگر عقل سیراب شود، دل رام گردد و ظرف دل از زنگارها و بیماری‌ها پالوده شود، آمادهٔ پذیرش هدایت قرآن و تسلیم در برابر موعظه آن می‌شود.

  • این هدف دیگری است که در آیات مطرح شده است. قرآن می‌فرماید
  • أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ ... بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ ... لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ؛ یا آنکه می‌گویند: قرآن را به دروغ به خدا نسبت می‌دهد...، بلکه قرآن حق و از سوی خداوندگار تو است... تا شاید هدایت پذیرند».
  •  در آیه دیگری می‌فرماید: «کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ ... لِیَتَذَکَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَاب؛(ص، 29)؛ کتابی به سوی تو فرو فرستادیم... برای آنکه خردمندان از آن پند گیرند».  
  1. تقوا
  • یکی از اهداف قرآن ایجاد تقوا در انسان‌هاست
  • «قُرآنًا عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ؛(زمر، 28)؛ قرآن عربی را که در آن هیچ کژی نیست، فرو فرستادیم تا شاید تقوا پیشه کنند
  • «تقوا» یکی از عناصر مهم در بینش قرآنی و در اصل، به معنای «خودپایی» است.

#  مهم از رو خوانده شود : انسان همواره در برابر خطرها، خود را می‌پاید و مراقب خویش است. این خودپایی می‌تواند در برابر عذاب جهنم، خشم خدا و از دست دادن کمالاتی باشد که انسان می‌تواند به آنها برسد. به همین دلیل، به نحوی بر «ترس» هم دلالت دارد. و اینکه گاهی تقوای الاهی یا تقوای از جهنّم را به ترس از خدا یا جهنّم معنا می‌کنند، بر همین اساس است؛ وگرنه معنای اصلی آن «ترس» نیست.

  • در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که «ترس از خدا» به چه معناست؟
  • ترس از خدا» می‌تواند به دو صورت مطرح شود:
  1. نخست آنکه از معصیت خدا برحذر باشد؛ زیرا معصیت خدا منشأ همه عذاب‌های اخروی و عقوبت‌های دنیوی است؛
  2. دوم آنکه خطر، همواره جسمانی نیست، محرومیت از رحمت و دوری از محبوب برای انسان‌های برجسته، بالاترین رنج است. انسان‌هایی که مراحلی از کمال را طی کرده‌اند، بدین دلیل از معصیت خدا دوری می‌کنند که نگران دور ماندن از محبوب خود هستند. برجستگان از بندگان خدا اصولاً از توجه به غیر خدا بیمناکند و تقوا، آنان را همیشه در محضر خدا و خدا را حاضر و ناظر اعمالشان قرار می‌دهد و از غفلت از خدا ترسانند.
  • تقوا 1. هم در مرحله فکر و نظر مطرح است 2. و هم در مرحله عمل و رفتار
  • نخستین مرحله تقوا در بُعد نظری، «حقیقت‌طلبی» است تا انسان گرفتار باطل نشود. انسان حقیقت‌طلب هنگامی که با قرآن روبه رو گردد، بدان هدایت می‌شود و در مرحله بعد تسلیم می گردد و ایمان میاورد
  • حضرت سلمانرضی الله عنه؛ با آنکه در محیط کفر و شرک متولد شد و در آنجا رشد کرد، حقیقت‌طلبی و تقوایش سبب شد که در پی یافتن آیین حق برآید و سرانجام به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآلهبرسد و ایمان آورد. قبلاً گفتیم که قرآن می‌خواهد حقیقت‌طلبی را در انسان تقویت کرده و شکوفا سازد.
  • بالاترین مراحل تقوا، با برترین درجات کمال همراه است که انسان را شایسته آرامش‌یافتن در جوار رحمت حق می‌سازد: «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَر *ٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِر؛(قمر، 54 و 55)؛ اهل بهشت در باغ‌ها و کنار نهرهای بهشت‌اند، در منزلگاه صدق و حقیقت، نزد خداوندگاری قدرتمند».
  • نخستین مرحله تقوا در بُعد عمل نیز ، آن است که متقی از آنچه که طبق فطرت خویش زشت می‌یابد، پرهیز می‌کند.
  • این نوع تقوا را می‌توان «تقوای فطری» نامید؛
  •  زیرا فطرت آن را به انسان الهام می‌کند؛ ولی این اولین مرحله تقو، در مقام عمل است. پس از اسلام آوردن نیز، تقوا مطرح است؛ اما کسانی از مراحل بالاتر هدایت قرآن برخوردار می‌شوند که مراتب دیگر تقوا را داشته باشند.
  • قرآن مجید، در موارد متعددی متعلق تقوا را بیان کرده است که از آن جمله تقوای از خداوند متعال، معاد، آتش دوزخ، فتنه‌ای که فقط ظالمان را در بر نمی‌گیرد و... است.
  • به هر روی، تقوا درجاتی دارد و همه موارد آن مد نظر قرآن است؛ ولی گویا در آنجا که تقوا هدف نزول قرآن است، مرحله اولیهٔ تقوا نباشد؛ زیرا اگر چنان خصلتی (حقیقت‌طلبی) در انسان نباشد، از ابتدا به قرآن گوش فرانمی‌دهد.
  •  
 

[1] گروهی خدای را به خاطر میل (به پاداش) پرستیدند که این عبادت تاجران است و گروهی خدای را به خاطر ترس (از عذاب) پرستیدند که این عبادت بردگان است و گروهی خدای را به خاطر سپاسگزاری از او پرستیدند که این عبادت آزادگان است». مجلسی، همان، ج41، ص14.

1. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در وصف قرآن خواندن پرهیزکاران در عبادت شبانه خویش می‌فرمایند: فَاِذَا مَرُّوا بِآیه فِیها تَشْوِیقٌ رَکَنُوا اِلَیْها طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهمْ اِلَیْها شَوْقاً وَ ظَنُّوا اَنَّها نُصْبَ اَعْیُنِهمْ وَ اِذَا مَرُّوا بِآیه فِیها تَخْوِیفٌ اَصْغَوْا اِلَیْها مَسَامِعَ قُلُوبِهمْ وَ ظَنُّوا اَنَّ زَفِیرَ جَهنَّمَ وَ شَهیقَها فِی اُصُولِ آذَانِهمْ؛ وقتی به آیه‌ای بگذرند که تشویقی در آن است، با چشمداشت و آرزو به آن اعتماد کنند و جان‌هاشان با شوق در آن خیره ‌شود و گمان ‌برند که (نعمت‌های بهشت) برابر دیدگانشان قرار دارد و هرگاه به آیه‌ای بگذرند که تهدیدی در آن باشد، گوش دل به آن ‌سپارند و پندارند که نهیب (شعله‌های آتش) جهنم در بن گوششان طنین‌افکن است. نهج البلاغه، خطبه 193.

 

[2] 1. قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): « اِنَّ لِلْقُلُوبِ صَدَأً کَصَدَأِ النُّحَاسِ فَاجْلُوها باِلاِسْتِغْفَارِ وَتِلاوَةِ اْلْقُرْآنِ؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 77، ص 174.

  • M.M.HKH
۰۴
شهریور
۹۹

منبر وفات:

  • اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم.

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی...وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی... وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی هارُونَ أَخِی اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی... وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً... وَ نَذْکُرَکَ کَثِیراً ...إِنَّکَ کُنْتَ بِنا بَصِیرا...

الحمدلله رب العالمین.

حسبنا الله و نعم الوکیل

 نعم المولی و نعم النصیر

 و افوّض امری الی الله

ان الله بصیر بالعباد

  • تقدیم به محضر مقدس و نورانی قطب عالم امکان حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان(ع) صلواتی ختم بفرمایید
  • این جلسه گرانقدر برای تمجید و پاس داشت یاد مرحوم.............، تشکیل شده است.

امیدوارم که خدای متعال روح را ...،

  • و به بازماندگانش عزت و صبر عنایت نماید. صلوات دوم رو به همین نیت بلند تر عنایت بفرمایید.
  • در آستانه سال جدید و عید نوروز هستیم... چه بسا جاداشته باشه کمی از عید بگیم

 

  • عید یعنی بازگشت ... یعنی طبیعت به تراوت و شادابی و باز می گردد
  • معنای بازگشت طبیعت... تازه شدن ... نه تکرار شدن
  • در هر بهار درخت تکامل پیدا می کند ... رویش های جدید.
  • تکاپوی طبیعت برای نو شدن ... برگهای قدیمی و کهنه رو دور می ریزد و شروعی تازه...
  • از بهار درس بگیریم ما هم نو بشیم : به تعبیر علی (ع ) : کسی که امروزش مانند دیروز باشد ، براستی زیانکار است .
  • آیه متناسب با عید در قرآن: انا لله و انا الیه راجعون
  • این آیه پایان کار نیست.
  • داستان نهج البلاغه:

امیرالمومنین امام علی علیه السلام هنگام بازگشت از صفین و در حین نزدیک شدن به گورستان کوفه فرمودند...

اى ‏خفتگان خانه‏ هاى تنهایى، و جاهاى خشک و خالى، و گورهاى ظلمانى! اى خاک ‏نشینان، اى ساکنان دیار غربت، اى تنهاشدگان، اى بى همدمان! شما پیش از ما رفتید و ما نیز در پى شما آمده به شما خواهیم پیوست . اما خانه‏ هایتان! دیگران در آن سکونت گزیدند؛ اما زنانتان! با دیگران ازدواج کردند و اما اموال شما! در میان دیگران تقسیم شد! این خبرى است که ما داریم؛ حال شما چه خبر دارید؟ امام سپس رو به یاران خود کرد و فرمود : بدانید که اینان اگر اجازه سخن گفتن داشتند، به شما خبر مى‏ دادند که : بهترین ره توشه، تقوا است .

متن حدیث:

امام علی علیه ‏السلام ـ عند رُجُوعِهِ مِن صِفِّینَ و إشرافِهِ على القُبُورِ بظاهِرِ الکُوفَةِ ـ : یا أهلَ الدِّیارِ المُوحِشَةِ ، و المَحالِّ المُقفِرَةِ ، و القُبورِ المُظلِمَةِ ، یا أهلَ التُّربَةِ ، یا أهلَ الغُربَةِ ، یا أهلَ الوَحدَةِ ، یا أهلَ الوَحشَةِ ، أنتُم لَنا فَرَطٌ سابِقٌ ، و نَحنُ لَکُم تَبَعٌ لاحِقٌ ، أمّا الدُّورُ فَقَد سُکِنَتْ ، و أمّا الأزواجُ فَقَد نُکِحَتْ ، و أمّا الأموالُ فَقَد قُسِمَتْ . هذا خَبَرُ ما عِندَنا فَما خَبَرُ ما عِندَکُم ؟ ـ ثُمَّ التَفَتَ إلى أصحابِهِ ـ فقال : أما لَو اُذِنَ لَهُم فی الکَلامِ لأَخبَرُوکُم أنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوى ./

" نهج البلاغه حکمت 130 "

  • M.M.HKH
۰۴
شهریور
۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. مطلع : اعوذ و بسم ... الحمد لله الذی ...

قال الله الحکیم فی محکم کتابه:

رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏

  1. داستان مرد تاجر و شیخ محل
  • جنس اصلیت نشانش ضمانت و کاتالوگش هست
  • سیره عقلای عالم اینه چیزی که کاراییش رو بلد نیستن می پرسن...اگه عاقل باشن
  • شبهه ما انسان ها بلدیم ؟  ... غرب 150 سال تمدنشه ... قدرت روح ... مرتاض هندی؟ کمال اجتماعی ... راهپیمایی عفاف 1970 در آمریکا.
  1. کتاب هدایت و برنامه هدایتی انسان بسوی دنیا و آخرتی خوب در قرآن اومده.
  2. برنامه دنیایی و هم آخرتی...
  3. برخی فکر می کنن دین فقط واسه مردن برنامه داره... قرآن فقط مال مراسم عذاست ... صوت عبد الباسط یاد مرگ .
  4. دنیایی؟؟؟ چطور در دنیا خوب زندگی کنیم در قرآن است مثلا
  5. لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضا: آی مردم برخی غیبت برخی دیگر رو نکنید
  6. أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزان‏: گران فروشی و کم فروشی نکنید
  7. أَوْفُوا بالعقود: عهد شکنی نکنید
  8. کلو من طیبات: غذای پاک و حلال بخورید
  9. انکحوا ایاما و الصالحین ...
  10. قد افلح المومنون الذن هم فی صلاتهم خاشعون و الذین هم عن الغو معرضون ... غفلت
  11. کار بد ... کار فرعی مانع اصلی ... کر درجه پنج ... اولین گام در سیر و سلک اعراض از لغو...
  12. سبک زندگی قرآنی ...اگه کمال در دنیا رو میخوای...
  13. شبهه ... افسوس در زمانه ای که جهان در حال قدم گذاردن بر ماه است وفضا را فتح می کنن ما هنوز این مانده ایم که با پای راست به دستشویی برویم یا پای چپ! ... هر حرف قشنگی درست نیست. فرق فلسفه غرب و اسلامی در تبیین عوامانه ... همه با   هم باید باشه.
  14. شبهه ... نگاه حرام لذتش بیشتره ... مال دزدی راحت تره ... زندگی بدون تعهد آسونتره (ازدواج سفید) ... جواب فقط نگاه حرام رو بگم ... جامعه ای که زیبا ترین مال من باشه چن تهنا ترین چیزی که دیده همینه.
  15. شکست کمونیست برای اینکه تک بعدی انسان رو می بینه...لیبرالیسم جای خود.اراده آزاد انسان.
  16. انقراض فرهنگی
  17. در برنامه دین همه ابعاد دیده شده . آخرت هم ختم به خیر می شه زندگی شما...
  18. شبهه چرا تا الان ما نتونستیم؟... کی گفته تمدن 1000 ساله اسلامی داشتیم ... بعد هر چقدر پول بدی آش میخوری ... سنت خدا ابا الله ان یجری الامور الا باسباب ها ...
  19. بچه خوبای مدرسه خدا.
  20. داستان دانش آموزی که به تکالیفش درست عمل کرده نتیجش چی میشه؟؟؟
  21. هم علمش میره بالا و هم سر کلاس نمراتش خوبه و آدم بدرد بخوری میشه و دانش اموز رستگاری میشه.
  22. اما قرآن معلمانی داره
  23. معلم اول نبی مکرم اسلام حضرت محمد ابن عبدالله (صلوات)  ... لتبین لناس ما نزل به
  24. معلم و هدایت گری برای اولیائ خداست
  25. اولیای خدا کیانند؟......ائمه ما
  26. حالا ما مستقیم به امام دسترسی نداریم ... باید بریم سبک و سیاقی که برا ما گفتن رو بینیم...
  27. بحثمون رو عملیاتی کنیم همین الان... نهج البلاغه ... صحیفه ... اینا عمیقن ... شناگری ، فقیهی غیر مصطلح ... بسم الله ... و الا در حد ما مفاتیح الحیاه ... حلیه المتقین ...
  28. دغدغه تربیت فرزند داریم همه مون ... استاد ما دکتری تربیت فرزند ... حرف مشهور همه شنیدیم بچه های ما اونچه ما هستیم میشن ، نع اونچه ما دوست داریم ...این مال سن پایین در سن بالا تر  بچه ما در بستری که براشون فراهم میشه رشد می کنن.
  29. مثل برخی بچه های یاران که در گروه دوستان رشد کردن.
  30. جمع بندی کنم.
  31. دین برای زندگیه نع برای مردن.
  32. مثال بچه مدرسه ای زرنگ.
  33. ائمه معلمند ... ما باید بریم سر کلاس درسشون ... کنار مطالب اخلاقی سیره رو هم ببینیم... مفاتیح الحیاه.
  34.  
  35. وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَ‏ مُنْقَلَبٍ‏ یَنْقَلِبُون‏
  • M.M.HKH
۰۴
شهریور
۹۹

السّلام علیک یااوَّل قتیلٍ من نسل خیرسلیل

السّلام علی عَلِیٍّ الکبیر

 ای خداجلوه و نبی مرآت            مرتضی خصلت و حسین صفات نه

انبیاءدرجلال توشده محو             اولیاءبرجمال توهمه مات

خاتم الانبیاءزسرتاپا                     سیدالاوصیاءزپاتاسر

 ماه کنعان سیدالشهداء              یوسف کربلا علی اکبر

  1. ازامام صادق(ع)سوال شد بالاترین لذتهاچیست؟ فرمودند ... فرزندی رشید جلوی چشم پدرراه برودپدر به قدوبالای خیره نگاه کنه.دوباره سوال شدسخت ترین مصیبتهاچیست؟فرمودند همان جوان درمقابل دیدگان پدرازدست برود
  • امشب شب جوان ازدست داده هاست
  • باباهای شهداءکجانشسته اید
  • شماامشب برای حاجتمندادعاکنید
  • جانم حسین(2)  ای جان جانانم حسین
  • آقاجان چه گذشت به شما ...
  • آن موقعی که علی اکبرآمد ... اذن میدان خواست
  • نوشتند : فأذِنَ له،  ثم نَظَرالیهِ نظرآیِسٍ منه واَرخَی عینَهُ وبَکَی  ابی عبدالله ...
  • فورا اجازه داد
  • یک نگاه مأیوسانه ای به قد بالای جوونش
  • بی اختیار اشک ازچشمشان جاری شد
  • خدا تو شاهد باشد: اَشبَهُ الناسِ خَلقًا وخُلقًاومنطِقًابرسولک

گمان مدارکه گفتم برو،دل ازتوبریدم 

نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم

دلم به پیش تو ،دیده به قامتت

خدای داند ودل شاهداست... من چه کشیدم ... مظلوم حسین...

  • علی به میدان رفت
  • جنگ نمایانی کرد
  • گرمای هوا و سنگینی زره و عطش امان علی رو بریده
  • اومد از باباش طلب آب کرد...
  • بابا جانم آیا جرعه آبی هست...
  • ... عزیزدلم برو که بزودی از دست رسول خدا سیراب میشی...
  • دوباره میدان رفت
  • یوقت ناله علی بلند شد
  • پدرجان علی تو دریاب
  • حسین خودشو به علی رسون
  • نوشتند از بالای اسب بر زمین افتاد
  • اومد جنازه اربا اربای علی رو بغل گرفت
  • دید دلش آرام نمیگیره
  • یوقت دیدند و وَضَعَ خَدَّهُ علی خَدِّهِ
  •  صورت به صورت جوانش گذاشت
  •  یا بُنیّ قَتَلَ اللهُ قومًا قتلُوک
  •  
  • علَی جانم... علی الدُّنیا بعدَکَ العَفا.
  • حالا حسین میخواد علشو به خیمه ببره
  • دیگه رمقی برا حسین نمونده
  • ناله دل حسین....

آی

جوانان بنی هاشم بیاید
علی را بر در خیمه رسانید

خدا وندا که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم

----
مدینه مادرش چشم انتظار است
به خیمه عمه اش دل بی قرار است

کجا رفتند و آن رعنا جوانان
کجا رفتند و آن پاکیزه جانان

----
نباشد مادرش لیلا بیاید
تماشای قد اکبر نماید

بگویید عمه اش زینب بیاید
علی بر در خیمه رساند

  • الا  لعنه الله علی القوم الظالمین
  • M.M.HKH
۰۴
شهریور
۹۹

"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ"

امشب ما رو سوا کن،ما رو به کشتی نجات خودت برسون... حسین...

 کشتی نوح نشد منتظر هیچ کسی ۲

این حسین است که با خود همه را خواهد برد

حسین ...

*السلام علیک یا اباعبدالله*

شب عاشورا قرار بود حمله بشه،اصحاب اومدند اعلام وفاداری کردند،بیاید ماهم امشب کنار خیمه آقا یه جوری بهش سلام بدیم که دل زینب قرص بشه

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"

لبها معطر است سلام علی الحسین

ساعات آخر است سلام علی الحسین)۲

این خاک، رستخیز تمام مصایب است

صحرای محشر است سلام علی الحسین

ظهر دهم رسیده و چشمان خواهری

سوی برادر است، سلام علی الحسین

*حسین ... آی ...*

ظهر دهم رسیده و از سیب سرخ عشق

عالم معطر است سلام علی الحسین

این سوی، نعش اکبر و سوی دگر، رباب۲

دنبال اصغر است سلام علی الحسین

*آخه اهل حرم  یه وقت دیدند آقا رفت پشت خیمه شروع کرد با غلاف شمشیر خاک رو کندن،علی اصغرم"*

این سوی، نعش اکبر و سوی دگر، رباب

دنبال اصغر است سلام علی الحسین

هم دست ها بریده و هم آب ریخته است

عباس، مضطر است سلام علی الحسین

*اون لحظه که آب روی زمین ریخت عباس مضطر شد،قربونت برم سقای حسین،علمدار عشق من یه مضطر دیگه هم میشناسم که روز یازدهم وقتی همه رو سوار کرد،کاروانش رو مرتب کرد،نمیدونم زینب با دختر بچه هایی که مرده بودند چه کرد؟! همه به دست و پا غل و زنجیر جامعه دارند،همه رو سوار ناقه های بی جهاز کرد،زین العابدین رو سوار کرد،سی هزار نامرد دارند نگاه میکنند"یا مجیب المضطر اَجب المضطر"زینب به داد برس،الان زین العابدین قالب تهی میکنه،صدا زد"یا حجة الباقین و یا ثمال الماضین" ای یادگار گذشتگان و ای امید آیندگان "مالی اراک تجود بنفسک؟! "چرا داری با جون خودت بازی میکنی؟  تو حجت خدایی! عمه مگر این بدن حجت خدا نیست؟

کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون

تا نگویند حسین بن علی بی کفن است

حسین ....

امشب شهادتنامه عشاق امضا میشود

فردا زخون عاشقان این دشت دریامیشود

امشب باید خودمونو برسونیم وگرنه جا میمونیم...

امشب شبشه...

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

مکن ای صبح طلوع...

عصر فردا....

همون لحظه ای که آسمون تیره و تار شد،همون لحظه ای که صدای بانویی قدشکسته بلند شد...

عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است...

زینب بچه ها رو جمع کن...

حسین حسین حسین...*

بر آن گلو که بوسه برآن زد پیامبر

امروز خنجر است،سلام علی الحسین

 

والعصر، عصر اگر برسد چشم زینبش

حیران یک سر است،سلام علی الحسین

*سری به نیزه بلند است...

 

حسین جان قراره سرت رو وارد کوفه کنند؛زینب معلم قرآن دختران اینا بوده، من بهشون یاد دادم اگر کسی قرآن خواند ماشاء الله بگید،بارک الله بگید ولی اینا سنگ میزنند،من بهشون یاد ندادم وقتی کسی قرآن میخونه هلهله کنند و کف بزنند...

حسین جان...*

این بوی سوختن ز خیامش رسیده است؟

یا بوی معجر است سلام علی الحسین

*بوی معجر سوخته میاد"صداتو برسون کربلا،اربعین همدیگه رو کربلا ببینیم،حسین جان ...*

  • M.M.HKH
۰۴
شهریور
۹۹

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ * بسم الله الرحمن الرحیم* لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ

وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ 92 عمران

  1. امام حسین مظهر دست گیری و کمک به دیگران.
  2. شخص انصاری برای حل مشکل خود نزد امام حسین. هنوز سخن نگفته بود، امام از چهره نا آرام او، درد و رنجور بودن او را دریافت و فرمود:

یا اخا الانصار صن وجهک عن بذلة المسالة وارفع حاجتک فی رقعة فانی آت فیها ما سارک انشاءالله

ای برادر انصاری، خواسته ات را به صورت شفاهی مطرح نکن . خواسته خود را در کاغذی بنویس تا انشاءالله من با انجام دادن آن، موجبات خوشحالی تو را فراهم آورم .»

او نیز در نامه ای چنین نوشت:

«یااباعبدالله، من به فلانی پانصد دینار بدهکارم و او مرا تحت فشار قرار داده، با او صحبت کن تا به من مهلت دهد .»

امام نامه اش را مطالعه کرده و سپس به درون منزل رفت و کیسه ای حاوی هزار دینار آورد و به مرد انصاری داد و به او فرمود:

«پانصد دینار آن را به طلبکار خود پرداخت کن و بابقیه این پول به زندگی ات سامان ده .»  

  • و در ادامه افزود...
  1. [ای برادر، اگر روزی گرفتار شدی]

مشکل خود را به جز برای سه کس اظهار نکن:

«ولاترفع حاجتک الا الی احد ثلاثة: الی ذی دین، او مروة، او حسب، فاما ذوالدین فیصون دینه واما ذوالمروة فانه یستحیی لمروته واما ذوالحسب فیعلم انک لم تکرم وجهک ان تبذله له فی حاجتک فهو یصون وجهک ان یردک بغیر قضاء حاجتک 

1 . افراد دیندار; 2 . جوانمرد; 3 . انسانهایی که شرافت خانوادگی دارند .

  • دیندار برای حفظ دین خود [به تو یاری می رساند]
  • جوانمرد به سبب مردانگی خود حیا می کند [و به کارت رسیدگی می کند]
  • فرد اصیل و شریف نیز می داند که تو با رفتن نزد او از آبرویت مایه گذاشته ای و برای انجام دادن خواسته ات کوشیده، آبرو و شخصیت تو را حفظ می کند .
  • تحف العقول، ص 247
  1. از دیگر درس های امام حسین برای ما درس خدمتگزاری به مردم است
  2. روایت از امام حسین کم است / خفقان معاویه.
  3. قبل از واقعه کربلا خصوصیت سخاوت و مردم داری متجلی.
  4. خدمت گزاری راه میانبر کمال.
  5. حضرت محمد ص: خصلتان لیس فوقهما من البر شی: الایمان بالله و النفع لعبادالله
  6. نامه امام خمینی به آقا سید احمد آقا (از رو خوانده شود ): پسرم!... آنچه گفتم بدان معنی نیست که خود را از خدمت به جامعه کنار کشی و گوشه گیر و کَل (آویزان) بر خلق الله باشی که این از صفات جاهلان متنسک است یا درویشان دکان دار... پسرم! از زیر بار مسئولیت انسانی که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است، شانه خالی مکن که تاخت و تاز شیطان در این میدان کمتر از تاخت و تاز در بین مسئولین و دست اندرکاران نیست . صحیفه امام، ج 18، ص 511 26 تیر 1363
  7. آیت الله فاضل : من 50 سال است دارم اسلام می‌خوانم بگذار خلاصه‌اش را برایت بگویم واجباتت را انجام بده به جای مستحبات تا می‌توانی به کار مردم برس و کار مردم را راه بیانداز اگر قیامت کسی از تو سؤال کرد بگو فاضل گفته بود.
  8. مصادیق خدمت گزاری را در مسائلی همچون انفاق، احسان، امداد، حمایت از محرومان و مظلومان و قضای حاجت مردم ، قرض الحسنه و ...
  9. امام علی ع : السید من تحمل اثقال اخوانه

( آقا کسی است که بار مشکلات سنگین برادران دینی خود را به دوش کشد)

  1. امیرمؤمنان علی(ع) نخلستان می ساخت و چاه آب می کند و بر فقیران و بینوایان وقف می کرد
  2. خدمت گزاری در سیره حسین بن علی علیه السلام
  3. اندیشه سازی ( خدمات فرهنگی)
  • ای مردم! با ارزشهای والای اخلاقی زندگی کنید و برای به دست آوردن سرمایه های سعادت شتاب کنید، کار خوبی را که برای آن شتاب نکردید به حساب نیاورید، ستایش را با کمک کردن به دیگران به دست آورید، با کوتاهی کردن سرزنشها را به جان نخرید، اگر نیکی به کسی روا داشتید و آن شخص قدردانی نکرد، نگران نباشید. زیرا جزای او با خداوند است و خدا بهترین پاداش دهنده و بهترین هدیه دهنده است .» بحارالانوار، ج 78، ص 121
  • آنگاه فرمودند: « اِعلَموا اَنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَیکُم مِن نِعَمِ اللهِ عَلَیکُم، فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتُحَوَّلَ اِلی غَیرِکُم؛. بدانید نیازهای مردم به سوی شما، از نعمتهای پروردگار برای شما است، پس نعمتها را [پس نزنید و] از دست ندهید که دچار عذاب الهی می شوید .»
  1.  باید بدانیم امام بیش از کار نظامی کار فرهنگی کرده.

کل حرکت امام حسین نهایت 5-6 روز جنگ و قتال امام حد اقل چندین یک سال مبارزه فرهنگی.

  1. امام حسین ع: مَنْ سَعَی فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ- فَکَأَنَّمَا عَبَدَ اللَّهَ تِسْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَیْلَه
  2. خمتگزاری در عمل ( مرد میدان عمل)
  • یاد می گیریم فقط حرف زدن نباشه ... اهل عمل هم باشیم
  1. داستان ... عیادت از اسامه(خود عیادت، ادای دین مومن)[WU1] 
  2. عیادت بریم ... بعه فکر هم باشیم.
  3. نریم شیرینی که خودمون آوردیم رو بخوریم
  4. بریم اگه در توان داریم سختی بیماری رو کم کنیم
  5. قوت قلب باشیم برای هم.
  6. تاکید دین بر رسیدگی به نزدیکان
  7.  ( جامعه ای که محتاج کمیته امداده (نهادهای اجتماعی حمایتی ) باشد، مردمش کم تر به فکر هم هستند و کم اهل خیر هستند،
  8. جامعه حسینی کمیته امداد باید بیکار باشه یا کم کار باشه... همسایه، ارحام و...)

 

  1. داستان بخشش باغ به غلام.[WU2] 
  2. باید بسوی خدمات اجتماعی و توانمند سازی بریم...
  3. سیره معصومین گدا پروری نیستند، آقا پروری هست...
  4. خرده نمیده کلان میده ... یقین بر میگرده.
  5. هم سنت اقتصادی در دنیایی و هم سنت حقه اللهی.
  6. اشاره به داستان فقیر و سخاوت حسینی.[WU3] 

باسخاوت ترین مدینه، حسین ع، امام مسجد،شعری کمک خواست،قنبر از مال حجاز مانده،4000 دینار،این فقیر نیازمندتر، در عبا پیچید ، از لای درب، هدایای امام را از لای در گرفت و گریست . امام: «آیا عطای ما را کم شمردی؟» گفت: «نه، هرگز بلکه به این نکته می اندیشم که این دستان پرمهر و با سخاوت چگونه در زیر خاک پنهان خواهد شد ...

 ورود به روضه ... به این فقیر بگیم تو کجا بودی آقای غریب ما رو در کربلا ...

انگشتر به ساربان...


 [WU1]روزی امام حسین علیه السلام برای عیادت «اسامة بن زید» به خانه او رفت که سخت بیمار بود، وقتی نگاه او به امام افتاد آهی کشید و از اندوه خود یاد کرد . حضرت فرمودند: «وما غمک یا اخی؟ ای برادر! چه اندوهی داری؟»
اسامه عرض کرد: اندوه من قرض فراوان است . من شصت هزار درهم بدهکارم . حضرت فرمودند: «ادای دین تو بر عهده من است . » اسامه گفت: می ترسم از دنیا بروم و قرض من پرداخت نگردد . حضرت فرمودند: «لن تموت حتی اقضیها عنک; پیش از آنکه مرگ تو فرا برسد من قرض تو را می پردازم .»

) بحارالانوار، ج 44، ص 189، حدیث 2 .
 

 [WU2]روزی امام حسین علیه السلام با جمعی از دوستان وارد باغ خود در مدینه شد . غلام آن حضرت به نام «صافی » نگهبان آن بود . امام به گونه ای وارد شد که غلام متوجه او نشد، حضرت دید او مشغول غذا خوردن است، روش غذا خوردن او امام را به خود جلب کرد; زیرا او هر قرص نانی که برمی داشت نصف آن را به سوی سگی که در پیش روی او بود می انداخت .
ناگهان غلام متوجه آمدن حضرت شد . حضرت پرسیدند: چرا در غذا خوردن هر قرص نانی که برمی داشتی نصف آن را به سگ باغ می دادی؟ غلام عرض کرد: من غلام شما و نگهبان این باغم و این سگ نیز نگهبان این باغ است . وقتی سفره انداختم، در مقابل من نشست و به من نگاه می کرد . من حیا کردم که او گرسنه باشد و من غذا بخورم، از این رو هر قرص نان را مساوی تقسیم کردم .
حضرت از پاسخ غلام به گریه افتاد و فرمود: «ان کان کذلک فانت عتیق لله تعالی ووهبت لک الفی دینار; اگر چنین است تو را در راه خدا آزاد کردم و دو هزار دینار نیز به تو بخشیدم .»
غلام گفت: اگر مرا آزاد کنی من دست از تو برنمی دارم و باغبان تو در این باغ باقی میمانم . وقتی امام وفاداری او را دید، همه باغ را به او بخشید و فرمود: «انسان بزرگوار باید عمل او گفتارش را تایید کند ... این باغ را با آنچه در آن است بتو بخشیدم، پس دوستان مرا میهمانان من به حساب آور و به آنان احترام بگذار، خدا تو را در روز قیامت کرامت ببخشد، و اخلاق نیکو و ادب تو را مبارک گرداند .»

 بحارالانوار، ج 44، ص 194، حدیث 4 .

 [WU3] [WU3]روزی مردی بینوا که بر اثر فشار زندگی جانش به لب رسیده و دستش از همه جا کوتاه شده بود به امید رسیدن به نوایی به مدینه آمد . او در آنجا از کریم ترین و سخی ترین فرد سؤال کرد .

به او گفته شد: حسین بن علی علیه السلام شریف ترین و سخی ترین فرد مدینه است . مرد بینوا در جستجوی آن امام بزرگوار به مسجد آمد و حضرت را در حال نماز دید . او در همان جا با خواندن ابیاتی خواسته اش را مطرح نمود:

لم یخب الان من رجاک و من

حرک من دون بابک الحلقة 

تا به حال ناامید و مایوس نشده هر کسی که به تو امید بسته و درب خانه ات را کوبیده است

انت جواد وانت معتمد

ابوک قد کان قاتل الفسقة 

تو بخشنده ای و تو مورد اعتمادی و پدرت نابود کننده افراد فاسق و تبهکار بود

امام حسین علیه السلام بعد از شنیدن سخنان وی رو به قنبر کرد و فرمود:

آیا از مال حجاز چیزی بجای مانده است؟» قنبر گفت: «بلی، چهار هزار دینار داریم .» امام فرمود: «قنبر! آنها را حاضر کن که این شخص در مصرف آنها از ما سزاوارتر و نیازمندتر است

سپس امام به منزل رفت و ردای خود را - که از برد یمانی بود - از تن در آورد و دینارها را در آن پیچید و از لای در به آن مرد نیازمند داد و اشعار او را نیز با ابیاتی چنین پاسخ فرمود:

خذها فانی الیک معتذر

واعلم بانی علیک ذوشفقة 

اینها را از من قبول کن، من از تو عذر می خواهم و بدان که من برای تو مهربان هستم

لو کان فی سیرنا الغداة عصا

امست سمانا علیک مندفعظ

اگر امروز قدرت و حکومتی داشتیم و دست ما بازتر بود، مطمئنا آسمان جود و رحمت ما بر تو ریزش می کرد

لکن ریب الزمان ذوغیر

والکف منی قلیلة النفقة 

ولی حوادث روزگار در حال دگرگونی و تغییر است و بخشش من اندک شده است .

مرد نیازمند هدایای امام را از لای در گرفت و گریست . امام پرسید: «آیا عطای ما را کم شمردی؟» گفت: «نه، هرگز بلکه به این نکته می اندیشم که این دستان پرمهر و با سخاوت چگونه در زیر خاک پنهان خواهد شد 

بحارالانوار، ج 44، ص 190 .

  • M.M.HKH
۰۴
شهریور
۹۹

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿۲۷ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ﴿۲۸ فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿۲۹ وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿۳۰صدق الله العلی العظیم*

امام حسین و معنویت

قَالَ الصَّادِقُ ع:‏ الْعَارِفُ‏ شَخْصُهُ مَعَ الْخَلْقِ وَ قَلْبُهُ مَعَ اللَّهِ عارف شخصیتش همراه خلق اما قلبش بسوی خداست.

  1. زمانی که از امام حسین و واقعه کربلا سخن گفته می شود... پرده از حکایتی عارفانه و عاشقانه برداشته میگردد.
  2. کربلا عرصه عشق بازی پاکبازانِ عارف و مومنان راستینی است که در راه وصال به معبود رقص در برابر شمشیر های بران را بر عافیت دنیای فانی برگزیدند.
  3. در بین تمامی اوصافی که در قرآن کریم ذکر گردیده، خداوند متعال تاج بندگی و (النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ) را بر حسین ابن علی ابن ابی طالب بر می گزیند.
  • قال أبو عبد الله (ع): «اقرءوا سورة الفجر فی فرائضکم و نوافلکم، فإنها سورة الحسین بن علی، و ارغبوا فیها رحمکم الله، فقال له أبو أسامة و کان حاضر المجلس: کیف صارت هذه السورة للحسین (علیه السلام) خاصة؟

فقال: «ألا تسمع إلى قوله تعالى: یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی؟ إنما یعنی الحسین بن علی (علیهما السلام)، فهو ذو النفس المطمئنة الراضیة المرضیة و أصحابه من آل محمد (صلوات الله علیهم) الراضون عن الله یوم القیامة و هو راض عنهم، و هذه السورة [نزلت‏] فی الحسین بن علی (علیهما السلام) و شیعته، و شیعة آل محمد خاصة، من أدمن قراءة الفجر کان مع الحسین (علیه السلام) فی درجته فی الجنة، إن الله عزیز حکیم».            البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 657

 

  1. دعای عرفه تجلی معنویت حسینی:
  • ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ؟ وَ مَا الَّذى فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ؟ لَقَدْ خابَ مَنْ رَضِىَ دُونَکَ بَدَلاً وَلَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغى عَنْکَ مُتَحَوِّلاً
  • پروردگارا! چه یافت آنکه تو را گم کرد؟ و آنکه تو را یافت دیگر چه گم کرده است؟ مطمئنا آن کسی که به دیگری به جای تو راضی شد زیانکار است و آنکه از تو روی گرداند در خسران خواهد بود.
  1. مهلت برای عبادت:
  • عصر تاسوعا عمرسعد فرمان حمله، امام حسین به عباس ع مهلت بگیر ، چرا؟
  • اِرْجِعْ اِلَیْهِمْ فَاِنْ اسْتَطَعْتَ اَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلی غَدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنا نُصَلّی لِرَبِّنَا الْلَّیْلَةَ وَ نَدْعُوَهُ وَنَسْتَغْفِرَهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ اَنِّی قَدْ کُنْتُ اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَتِلاوَةَ کِتابِهِ وَکَثْرَةَ الدُّعاءِ وَالاِسْتِغْفارِ.
  • به طرف آنها برو، اگر توانستی آنرا تا فردا تأخیر بینداز و حمله آنها را امشب از ما دفع کن تا امشب برای پروردگارمان نماز بخوانیم و دعا کنیم و استغفار کنیم، زیرا خـدا می داند که نماز برای او و تـلاوت قرآن و دعای زیاد و استغفار را دوست دارم.
  1. حسینی ها : عابدان شب و شیرهای میدان نبرد
  • حدیث شریف علی ع اوصاف شیعیان راستین : رُهبانٌ باللَّیلِ اُسْدٌ بالنَّهارِ
  1. اگر کسی ادعای امام حسینی بودن دارد باید اهل ارتباط با خدا باشد.
  2. رنگ خدا در زندگی ما پر رنگ ترین رنگ باشد.
  • صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً
  •  رسول خدا بهترین همنشین: مَنْ ذَکَّرَکُمْ بِاللَّهِ رُۆیَتُهُ...
  1. درس کربلایی های واقعی این است.
  2. یارانی به رنگ خدا:
  3. حضرت عباس:
  • با تمام فضایلی که دارد ، قد و رشادت ، زیبایی و جمال ، نسب و همه خصوصیات...
  • در مقتل آمده یکی از قاتلین حضرت عباس می گفت:

وَ قَالَ أَبُو الْفَرَجِ فِی الْمَقَاتِلِ ...عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ أَصْبَغَ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ: رَأَیْتُ رَجُلًا مِنْ بَنِی أَبَانِ بْنِ دَارِمٍ أَسْوَدَ الْوَجْهِ وَ کُنْتُ أَعْرِفُهُ جَمِیلًا شَدِیدَ الْبَیَاضِ،  فَقُلْتُ لَهُ مَا کِدْتُ أَعْرِفُکَ، قَالَ إِنِّی قَتَلْتُ شَابّاً أَبیض مَعَ الْحُسَیْنِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ أَثَرُ السُّجُودِ فَمَا نِمْتُ لَیْلَهً مُنْذُ قَتَلْتُهُ إِلَّا أَتَانِی فَیَأْخُذُ بِتَلَابِیبِی حَتَّی یَأْتِیَ جَهَنَّمَ فَیَدْفَعَنِی فِیهَا فَأَصِیحَ فَمَا یَبْقَی أَحَدٌ فِی الْحَیِّ إِلَّا سَمِعَ صِیَاحِی قَالَ وَ الْمَقْتُولُ الْعَبَّاسُ بْنُ عَلِیٍّ  (بحارالانوار)

  1. حضرت زینب کبری (س)
  • امام حسین، معصوم، امام...
  1. از خواهر می خواهد: یا اُختاهُ! لا تَنْسینِی فِی نافِلَهِ الْلَّیلِ.
  2. امام سجاد ع می فرمودند : عمه ام زینب بعد از حادثه عاشورا از کوفه تا شام و در اوج بحران روحی، نمازهای واجب و مستحب خود را به نحو زیبائی انجام می داد، اما در برخی موارد نمازهایش را نشسته ادا می کرد; چرا که غذای خود را به بچه های یتیم می داد و گاهی خود گرسنه می خوابید.
  3. امروزه ما ها تا تقی به توقی می خوره اول از نماز و خدا می زنیم.
  4. تا شب عید ، مهمون ، عروسی ، عزا ، بجای رفتن درب خونه خدا ، اول از ارتباط با منبع خیر بی نهایت خودشان را قطع می کنن.
  • «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللَّهِ أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» (الرعد 28)
  1. حبیب بن مظاهر
  • اونها معصوم بودن یا معصوم زاده ... اینها چی ؟
  • امام حسین بر بالین حبیب :

للهِ دَرُّکَ یا حَبِیب لَقَدْ کُنْتَ فاضِلاً تَخْتِمُ الْقُرآنَ فِی لَیلَةِ واحِدَة».

ای حبیب! خدا به تو پاداش نیک عنایت کند، تو انسان باکمالی بودی و در یک شب قرآن را ختم می کردی.

  1. زمزمه های عاشقانه آنان همانند صدای زنبور عسل به گوش شنوندگان می رسید.
  • قَالَ الرَّاوِی: بَاتَ الْحُسَیْنُ وَ أَصْحَابُهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ فَعَبَرَ إِلَیْهِمْ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ مِنْ عَسْکَرِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ اثْنَانِ وَ ثَلاثُونَ رَجُلا.[اللهوف، ص91].

امام باقر ع:

إنَّ أَصْحَابَ جَدِّی الْحُسَینْ لَمْ یجِدُوا ألَمَ مَسِّ الْحَدِیدِ

یاران فداکار جدم امام حسین ع در زیر ضربات شمشیر و نیزه دشمن احساس درد نمی کردند!

  • نه اینکه تیرها، شمشیرها و نیزه ها را نمی دیدند بلکه درد و رنج جسمی آنها در مقابل شوق شهادت و لقاء و رضایت پروردگار متعال رنگ باخته بود و خود را فراموش کرده و به دنیای دیگری می اندیشیدند .
  1. ظهر عاشورا و نماز عشق ...
  • ظهر عاشورا ابوثمامه صیداوی در اوج جنگ عرضه داشت: یااباعبدالله! فدایت شوم، گرچه این مردم با حملات و هجومهای پی درپی خود به تو نزدیک شده و می خواهند تو را به شهادت برسانند، اما به خدا سوگند! تا مرا نکشته اند نمی توانند به تو آسیبی برسانند . دوست دارم در حالی به ملاقات پروردگارم بشتابم که این آخرین نمازم را هم به امامت شما خوانده باشم .
  •  با شنیدن سخنان ابوثمامه، امام به آسمان نگاه کرده و فرمود: «ذکرت الصلوة جعلک الله من المصلین الذاکرین . نعم هذا اول وقتها;

 نماز را یاد کردی، خداوند متعال تو را از نمازگزارانی که به یاد خدا هستند قرار دهد . بلی الان اول وقت نماز است.

  • سپس امام فرمود: لحظاتی از دشمن آتش بس بخواهید!

ولی هنگامی که دشمن آتش بس موقتی را نپذیرفت سالار شهیدان در مقابل باران تیر دشمن به نماز ایستاد .

  • دو نفر از یاران امام حسین علیه السلام به نامهای زهیربن قین و سعیدبن عبدالله حنفی برای محافظت امام علیه السلام پیشاپیش ایستاده و سینه هایشان را در مقابل تیرهای دشمن سپر قرار دادند و حضرت به همراه یاران باقی مانده خود، نماز ظهر عاشورا را به پا داشت .
  • سعید که در مرکز خطر ایستاده بود، تیرهای دشمن را با دست و صورت و سینه اش دفع می کرد . هنگامی که نماز به پایان رسید، او با بدنی خونین به زمین افتاد. و در حالی که نفسهای آخر را می کشید چشمانش را گشوده و با تبسمی ملیح به سیمای امام حسین علیه السلام نگریست و در همان لحظه به امام عرض کرد: «اوفیت یابن رسول الله!

امام با لحنی رضایت آمیز فرمود: «نعم انت امامی فی الجنة;  بلی تو در بهشت پیشاپیش من خواهی بود.
سید بن طاووس نوشته است: هنگامی که تیرهای بدنش را شمردند، به غیر از جراحات نیزه و شمشیر، 13 تیر به دست و صورت و سینه سعید بن عبدالله حنفی اصابت کرده بود.

  1. تعداد یاران امام کم بود... چرا دو نفر را فدای نماز کرد؟
  2. اینجا کلاس درس کربلاست و معلم امام حسین ... شاگردان مکتب امام حسین درس بگیرید! در کربلا نماز اول از همچیز است.
  3. آخرین مناجات عارفانه و عاشقانه ... ته گودال خون
  • «اللهم متعالی المکان ... صبرا علی قضائک یا رب لا اله سواک یا غیاث المستغیثین مالی رب سواک ولا معبود غیرک صبرا علی حکمک یا غیاث من لا غیاث له ...
  •  ای خدایی که مقامت بس بلند است ... در مقابل قضای تو شکیبا هستم . ای پروردگاری که بجز تو خدایی نیست! ای فریادرس دادخواهان! مرا جز تو پروردگاری و معبودی نیست . بر حکم تو صابر و شکیبا هستم . ای فریادرس آنکه فریاد رسی ندارد
  • سجده آخر: آنگاه که صورت خونین به خاک گذاشت و آخرین سجده اش را بجا آورد، فرمود: «بسم الله وبالله وفی سبیل الله وعلی ملة رسول الله
  • M.M.HKH
۰۴
شهریور
۹۹

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـنِ الرَّ‌حِیمِ
وَالْعَصْرِ‌ ﴿١ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ‌ ﴿٢ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ‌ ﴿٣

  1. همه خسران می کنن مگر کسانی که
  •  عمل صالح انجام می دهند
  • تواصی به حق دارند
  • تواصی به صبر دارند
  1. حرکت امام حسین تجلی عینی سوره عصر است.
  2. ای اهل عالم ... حسین زهرا عبد صالح خداوند ...
  3. در راه اعتلای حق قیام نمود
  4. و در این مسیر جام صبر را پیاله پیاله نوشید و بر مشقت این مسیر استواری ورزید.

 

  1. امروز درس صبر را از کتاب کرب و بلا مرور می کنیم ان شا الله.
  2. اما معنی صبر[WU1] 
  • صبر در لغت : حبس و بازداشتن.
  • هر گاه کسى خود را از فعلى اختیاراً باز دارد صبر کرده است.
  1. پیامبر اسلام صبر سه دسته است:(اصول کافى، جلد 2، صفحه 91)
  • اَلصَّبْرُ ثَلاثَةٌ، صَبْرٌ عَلَى الْمُصیبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الْمَعْصِیَةِ،
  1. صبر بر اطاعت; یعنى شکیبایى در برابر مشکلاتى که در راه اطاعت وجود دارد.
  2. صبر بر معصیت; یعنى ایستادگى در برابر انگیزه هاى نیرومند و محرک گناه.
  3. صبر بر مصیبت; یعنى پایدارى در برابر حوادث تلخ و ناگوار و عدم برخورد انفعالى و ترک جزع و فزع.

 

  1. در قرآن برای هر سه قسم صبر مصادیقی بیان شده:
  • یَا ایُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطوا وَ اتَّقُواللّهَ لَعَلَّکُم تُفْلِحُونَ
  • سَلامٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ
  • وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَىْء مِنَ الْخَوفِ وَالجُوعِ وَ نَقْص مِنَ الاَْمْوَالِ وَ الاَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ
  • اِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ اِنَّهُ اَوَّابٌ (صبر ایوب)
  •  وَ اِسْمَاعِیلَ وَ اِدْریسَ وَ ذَاالکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ (سوره انبیاء، آیه85) 
  • و ...
  1. یکی از قصص قرآنی که در رابطه با صبر بیان شده داستان

موسی و خضر است.[WU2] 

  • قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْراً
  • خضر : از چیزی سوال نکن 1. سوار کشتی ، سوراخ،چرا؟ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْراً. 2. جوان رسیدن، کشت، چرا بیگناه کشتی؟ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْرا.ً 3.دیوار خرابه، ترمیم کرد، چرا دستمزد؟ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْراً... قالَ هذا فِراقُ بَیْنی‏ وَ بَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْویلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً ...1. کشتی مال فقرا، سلطان ظالم، مصادره نشود 2. جوان، پدر مادر مومن، جوان کافر، جای اون ظالم کافر جوان بهتری روزی پدر مادر 3. دیوار، کنج،بچه یتیم،حفظ بشود.  وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْری ذلِکَ تَأْویلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً.

 

  • خدا حکیم، ما باید یاد بگیریم عبد بشویم،
  •  صبر بر آنچه حکمت خدا اقتضا می کند داشته باشیم
  • صبر کلید واژه این داستان.
  • ولو در ظاهر امر عجیب باشد...

 

  1. روایت امیر المومنین: عَلَیْکُم بِالصَّبْرِ فَاِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الاْیمَانِ کَالرَّأسِ مِنَ الْجَسَدِ
  • جایگاه سر در بین اعضای بدن...
  1. بیش از 900 روایت در مورد صبر.
  • در ‏کافی ‏شریف، امام صادق: «چون روز قیامت شود، دسته‏ ای‏از مردم برخیزند و‏ ‏بیایند به درِ بهشت. به آنها گفته شود که: شما چه اشخاصی‏ ‏هستید؟ می گویند: ما اهل صبر هستیم. گفته شود: شماها بر چه‏ ‏چیز صبر کردید؟ می گویند: ما بر طاعت خدا صبر کردیم، و از‏ ‏معصیت خدا صبر کردیم. پس خدای عزّ و جلّ فرماید: راست‏ ‏گفتند، داخل بهشت شوید. و این است مفاد قول خدای تعالی: ‏إنَّمَا‏ ‏یُوَفَّی الصَّابِروُنَ أجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَاب.
  • از حضرت مسیح «انکم لا تدرکون ما تحبون الا بصبرکم علی ما تکرهون; براستی شما به آنچه دوست دارید نمی رسید مگر با صبر و بردباری بر آنچه بد می دارید.

 

  1. اصل بحث :

امام حسین امام صبر و سیره حسینی کلاس صبر است.

 

  1. صبر در مقابل ستمگری معاویه:

 

  1. صبر بر اهانت به پیکر امام حسن در مقابل عایشه:

 

  1. فقط صابران بیایند:
  • امام حسین یاران معدودی داشت، ولی هر بی صبر و تحملی را نپذیرفت.
  • با صراحت اعلام کرد فقط صابران بیایند و بمانند:
  • «ایها الناس فمن کان منکم یصبر علی حد السیف وطعن الاسنة فلیقم معنا و الا فلینصرف عنا

ای مردم! هر کدام از شما که می تواند بر تیزی شمشیر و ضربات نیزه ها صبر کند با ما قیام کند [و بماند] وگرنه از میان ما بیرون رود [و خود را نجات دهد].

  • گفت ای گروه هر که ندارد هوای ما

سرگیرد و بیرون رود از کربلای ما

 

  1. می خواهی امام زمانی باشی؟
  • باید تمرین صبر کنیم.
  1. هر سه قسم صبر را باید تمرین کنیم.
  2. اسباب گناه فراوان ، شیطان زینت می کند
  3. تکالیف اللهی سخت ، مثال سیم خاردار از رشت تا قم اما نماز نمی خونم ... چون تموم نمیشه.
  4. مصائب و گرفتاری ها زیاد... صبر رو یا بگیریم
  5. مشکلا ما بخاطر عجله ... پل عجله ، جوانان عجله ، راه صد ساله یک شبه ...
  6. کل اعمال البر بالصبر یرحمک الله.
  7. تا کجا باید صبر کنیم؟؟
  8. صبر تا مرز تنهایی:

 

  1. روز عاشورا و صبر بی پایان:
  • روز عاشورا ، فشار نظامی، تشنگی و مشکلات دیگر...
  • یاران اطراف حسین ع و نگاه به چهره او تا ببینند چه رهنمودی می دهد. امام حسین ع صحنه بسیار زیبایی از صبر را به نمایش گذاشت:
  1. خطاب به یاران با چهره ای گشاده و با نفس آرام فرمود:

 صَبرًا بَنِی الکِرامِ ، فَمَا المَوتُ إلاّ قَنطَرَةٌ تَعبُرُ بِکُم عَنِ البُؤسِ والضَّرّاءِ إلَى الجِنانِ الواسِعَةِ والنَّعیمِ الدّائِمَةِ.

ای فرزندان کرامت و شرف! شکیبا باشید، مرگ پلی بیش نیست که ما را از مشکلات و سختیها به سوی بهشت وسیع و نعمتهای جاویدان عبور می دهد.

  1. وداع با اهل خیمه:
  • آن گاه که به درب خیمه زنها آمده و فریاد کشید: سکینه، فاطمه، زینب، ام کلثوم، خداحافظ من هم رفتم، زنها و بچه ها شروع به گریه کردند، حضرت خطاب به سکینه فرمودند:

یا نور عینی... فاصبری علی قضاء الله ولا تشکی فان الدنیا فانیهًْ والآخرهً باقیهً

ای نور چشمم! ... پس باید بر تقدیرات الهی صبر کنی و شکوه نکنی; چرا که دنیا ناپایدار و آخرت ماندگار است

 

  1. پرده آخر کلاس صبر در کربلا ...
  • حمید بن مسلم می گوید: حسین علیه السلام را در سخت ترین لحظه های عاشورا و جنگ دیدم . به خدا سوگند هرگز مرد گرفتار [و مصیبت زده ای] را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند در عین حال دلدار و استوارتر و قوی دل تر از آن بزرگوار باشد . چون پیادگان به او حمله می کردند، او با شمشیر بر آنها حمله می کرد و آنها از راست و چپ می گریختند; چنان که گله روباه از شیری فرار کند .
  •  آن گاه که حضرت به زمین افتاده بود و لحظات آخر عمر خویش را سپری می کرد، آخرین پرده از شکوه و صبر خویش را با این جملات به عرصه نمایش گذاشت
  • صَبراً عَلی قَضائِکَ یا رَبِّ، لا إلهَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثین، ما لی رَبُّ سِواکَ وَ لا مَعبُودُ غَیرَکَ، صَبراً عَلی حِلمِکَ، یا غیاثَ مَن لا غیاثَ لَهُ، یا دائماً لا نَفادَ لَهُ، یا مُحیِیَ المُوتی، یا قائماً عَلی کُل نَفسِ بِما کَسَبَت، اُحکَم بَینی وَ بَینَهُم وَ اَنتَ خَیرُ الحاکمین.

 

 


 [WU1]صبر در معراج اسعات این گونه آمده: ثبات نفس و اطمینان آن،و مضطرب نگشتن آن در بلایا و مصائب، و مقاومت کردن با حوادث و شداید، به‏نحوى که: سینه او تنگ نشود.و خاطر او پریشان نگردد.و گشادگى و طمانینه که پیش‏از حدوث آن واقعه است زوال نپذیرد.پس زبان خود را از شکایت نگاهدارد.واعضاى خود را از حرکات ناهنجار محافظت کند.و این صبر در شداید است که ضد آن‏جزع است. ( معراج السعاده، 230)

 [WU2]فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً (65)

قالَ لَهُ مُوسى‏ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً (66)

قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْراً (67)

 

تا بنده‏اى از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتى عطا کرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بودیم. (65)

موسى به او گفت: «آیا تو را- به شرط اینکه از بینشى که آموخته شده‏اى به من یاد دهى- پیروى کنم؟» (66)

گفت: «تو هرگز نمى‏توانى همپاى من صبر کنى. (67)

 

 [WU3]گروهی از کوفیان و دیگر شهرها به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند و تقاضای قیام کردند . امام در جواب آنها فرمود: «همانا نظر برادرم - که خدا او را رحمت فرماید - وفاداری به پیمان صلح بود، و نظر من مبارزه و جهاد با ستم کاران است که رستگاری و پیروزی به همراه دارد، پس تا معاویه زنده است، در جای خود باشید [و صبر پیشه کنید،] پنهان کاری نمایید، اهداف خود را مخفی کنید تا مورد سوء ظن قرار نگیرید، پس هرگاه معاویه از دنیا برود و من زنده باشم، نظر نهایی خود را به شما اعلام می کند، ان شاء الله .»

 

در جای دیگر فرمود: «قد کان صلح وکانت بیعة کنت لها کارها فانتظروا مادام هذا الرجل حیا فان یهلک نظرنا ونظرتم; (41) قرارداد صلح و بیعتی [بین ما] وجود دارد که خوشایند من نیست [ولی با این حال صبر و تحمل می کنم ]. شما هم تا معاویه زنده است منتظر باشید، پس آنگاه که بمیرد ما و شما تجدید نظر می کنیم .»

 

 [WU4]صبر در مقابل اهانت به جنازه امام حسن علیه السلام: وقتی مراسم غسل و تکفین امام حسن علیه السلام تمام شد، امام حسین علیه السلام بر آن نماز گذارد و قصد داشت برادر را در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله دفن کند . مروان، داماد عثمان، سوار بر قاطری شد و خود را به عایشه رساند و او را تحریک کرد که جلو این کار را بگیرد . اندکی بعد تعدادی از مخالفان به رهبری عایشه صف کشیدند و خطاب به امام حسین علیه السلام گفتند: سوگند به خدا نمی گذاریم حسن را در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله دفن کنید . امام حسین علیه السلام فرمودند: «اینجا خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله است و تو ای عایشه یکی از همسران نه گانه آن حضرت هستی، که اگر حق تو محاسبه شود به اندازه جایگاه قدمهای خود از این خانه سهم داری . »

 

در اینجا بنی هاشم دست به شمشیر بردند و نزدیک بود جنگی پدید آید; اما امام حسین علیه السلام به خاطر عمل کردن به وصیت برادرشان مبنی بر اینکه خون ریزی صورت نگیرد، صبر کردند و فرمودند: «الله الله ان تفعلوا وتضیعوا وصیة اخی وقال لعائشة: والله لولا ان ابا محمد اوصی الی ان لا اهریق محجمة دم لدفنته ولو رغم انفک; (42) خدا را، خدا را [پروا کنید]، مبادا کاری انجام دهید که وصیت برادرم ضایع گردد .» و خطاب به عایشه فرمود: «سوگند به خدا! اگر برادرم وصیت نکرده بود که مبادا قطره ای خون ریخته شود، او را [در کنار پیامبر] دفن می کردم ولو اینکه بینی تو به خاک می مالیده شود .» ولی عایشه و طرفداران او دست برنداشتند، و با برخورد مسلحانه جنازه را تیرباران کردند .

 

(

فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً (65)

قالَ لَهُ مُوسى‏ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً (66)

قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِیَ صَبْراً (67)

 

تا بنده‏اى از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتى عطا کرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بودیم. (65)

موسى به او گفت: «آیا تو را- به شرط اینکه از بینشى که آموخته شده‏اى به من یاد دهى- پیروى کنم؟» (66)

گفت: «تو هرگز نمى‏توانى همپاى من صبر کنى. (67) **

***

 

صبر در معراج اسعات این گونه آمده: ثبات نفس و اطمینان آن،و مضطرب نگشتن آن در بلایا و مصائب، و مقاومت کردن با حوادث و شداید، به‏نحوى که: سینه او تنگ نشود.و خاطر او پریشان نگردد.و گشادگى و طمانینه که پیش‏از حدوث آن واقعه است زوال نپذیرد.پس زبان خود را از شکایت نگاهدارد.واعضاى خود را از حرکات ناهنجار محافظت کند.و این صبر در شداید است که ضد آن‏جزع است. ( معراج السعاده، 230) 

 

***

 

گروهی از کوفیان و دیگر شهرها به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند و تقاضای قیام کردند . امام در جواب آنها فرمود: «همانا نظر برادرم - که خدا او را رحمت فرماید - وفاداری به پیمان صلح بود، و نظر من مبارزه و جهاد با ستم کاران است که رستگاری و پیروزی به همراه دارد، پس تا معاویه زنده است، در جای خود باشید [و صبر پیشه کنید،] پنهان کاری نمایید، اهداف خود را مخفی کنید تا مورد سوء ظن قرار نگیرید، پس هرگاه معاویه از دنیا برود و من زنده باشم، نظر نهایی خود را به شما اعلام می کند، ان شاء الله .»

 

در جای دیگر فرمود: «قد کان صلح وکانت بیعة کنت لها کارها فانتظروا مادام هذا الرجل حیا فان یهلک نظرنا ونظرتم; (41) قرارداد صلح و بیعتی [بین ما] وجود دارد که خوشایند من نیست [ولی با این حال صبر و تحمل می کنم ]. شما هم تا معاویه زنده است منتظر باشید، پس آنگاه که بمیرد ما و شما تجدید نظر می کنیم .»

****

 

صبر در مقابل اهانت به جنازه امام حسن علیه السلام: وقتی مراسم غسل و تکفین امام حسن علیه السلام تمام شد، امام حسین علیه السلام بر آن نماز گذارد و قصد داشت برادر را در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله دفن کند . مروان، داماد عثمان، سوار بر قاطری شد و خود را به عایشه رساند و او را تحریک کرد که جلو این کار را بگیرد . اندکی بعد تعدادی از مخالفان به رهبری عایشه صف کشیدند و خطاب به امام حسین علیه السلام گفتند: سوگند به خدا نمی گذاریم حسن را در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله دفن کنید . امام حسین علیه السلام فرمودند: «اینجا خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله است و تو ای عایشه یکی از همسران نه گانه آن حضرت هستی، که اگر حق تو محاسبه شود به اندازه جایگاه قدمهای خود از این خانه سهم داری . »

 

در اینجا بنی هاشم دست به شمشیر بردند و نزدیک بود جنگی پدید آید; اما امام حسین علیه السلام به خاطر عمل کردن به وصیت برادرشان مبنی بر اینکه خون ریزی صورت نگیرد، صبر کردند و فرمودند: «الله الله ان تفعلوا وتضیعوا وصیة اخی وقال لعائشة: والله لولا ان ابا محمد اوصی الی ان لا اهریق محجمة دم لدفنته ولو رغم انفک; (42) خدا را، خدا را [پروا کنید]، مبادا کاری انجام دهید که وصیت برادرم ضایع گردد .» و خطاب به عایشه فرمود: «سوگند به خدا! اگر برادرم وصیت نکرده بود که مبادا قطره ای خون ریخته شود، او را [در کنار پیامبر] دفن می کردم ولو اینکه بینی تو به خاک می مالیده شود .» ولی عایشه و طرفداران او دست برنداشتند، و با برخورد مسلحانه جنازه را تیرباران کردند . )

 

  • M.M.HKH
۰۴
شهریور
۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

صلی الله علیک یا رسول الله، و علی آل بیتک، المظلومین المعصومین الهداه المهدیین، الحجج المیامین، و لعنه الله علی أعدائهم ابد الآبدین، و دهر الداهرین.

 

  1. داستان عبیدالله بن حر جعفی، در یک منزلگاه ، امام حجاج بن مسروق را فرستاد ، وی بهانه آورد ، خود حضرت همراه عده ای نزد او رفت ، دعوت را رد کرد ، و از روی خیرخواهی ! گفت : اسب زین شده جنگی و شمشیر برانی دارم آن را به شما هدیه می کنم.

(عبیدالله بن حر جُعفیکسی که سیدالشهداء (ع) از او یاری خواست ،امام حجاج بن مسروق را فرستاد تا او را دعوت کند ، وی بهانه آورد که از کوفه به این خاطر بیرون آمدم که با حسین نباشم ، چون در کوفه یاوری برای او نیست . پاسخ او را که به امام گفتند ، حضرت همراه عده ای نزد او رفت و پس از گفتگوهایی پیرامون اوضاع کوفه ، امام از او خواست تا با آب توبه خطاهای گذشته اش را بشویدو به نصرت اهل بیت بشتابد . عبیدالله باز هم نپذیرفت و از روی خیرخواهی ! حاضر شد که اسب زین شده و شمشیر بران خویش را به امام دهد . امام  فرمود : اسب و شمشیرت از آن خودت ، ما از خودت یاری و فداکاری می خواستیم . اگر حاضر به جانبازی نیستی ، ما را نیازی به مال تو نیست : « یابنَ الحُر ! ماجِئناک لِفَرَسِک وَسَیفِک ، اِنما اَتَیناک لِنَسْألَک النصرَةَ ، فَاِن کنتَ بَخِلْتَ عَلَینا بِنَفْسِک فَلا حاجَةَ لَنا فی شی ءٍ مِنْ مالِک وَ لَمْ اَکنْ بِالذی اَتخِذُ المُضِلینَ عَضُدا ، لاِنی قَد سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ یقُولُ : مَن سَمِعَ داعِیةَ اَهلِ بَیتی وَ لَمْ ینْصُرْهُم عَلی حَقهِم اِلا اَکبهُ اللهُ عَلی وَجهِهِ فِی النارِ » . (874) آنگاه امام از پیش او به خیمه خویش برگشت ! ... وی پس از حادثه کربلا ، بشدت از آن کوتاهی در یاری کردن امام پشیمان شده بود و خود را ملامت می کرد و با شعری که با مَطلع « فَیالَک حَسرَةً مادُمْتَ حَیا ... » شروع می شود ، این اندوه و ندامت را بیان کرده است .)

  • یابنَ الحُر ! ماجِئناک لِفَرَسِک وَسَیفِک ، اِنما اَتَیناک لِنَسْألَک النصرَةَ ، فَاِن کنتَ بَخِلْتَ عَلَینا بِنَفْسِک فَلا حاجَةَ لَنا فی شی ءٍ مِنْ مالِک...
  1. خدا علاوه بر قرآن معلمانی هم برای هدایت ما فرستاده تا الگو های عملی و علمی در راه هدایت ما باشند.
  2. وظیفه ما:  اقتدا و همراهی با امام است ...
  3. گریه و حزن در مظلومیت آنها خوب است اگر عامل وصل علمی و عملی به راه و منش و روش آنها بشود.[WU2] 
  4. داستان گریه حین غارت خیمه ها.
  5. دستان خیر خواهی محمد حنفیه و داستان بالا.
  6. امام نوچه پرور نیست ، نخبه پرور است.
  7. امام به دنبال همراهی عملی ما است ، گاهی خود به نزد ما میاید (جعفی) ، گاهی سفیر امام ( مسلم ) ، گاهی پیام امام (ایامی همچون غدیر و محرم و اربعین و ...)
  8. وظیفه ما؟
  9. خود امام در نامه به سلیمان صرد خزائی
  • فَلَکُمْ فِىَّ اُسْوَةٌ؛
  1. امام صادق:«یَکُونُ لِى بِالْحُسَینِ اُسْوَةٌ.[WU3] 
  2. پیامبر و همه اهل بیت اسوه هستند : ولکم فی رسول الله اسوة حسنة...
  3. این ایام ، زمان یاد گرفتنه
  4.  باید از اسوه یاد گرفت و عمل گرفت.
  5. انس با امام حسین یعنی مثل حسین ع زندگی کردن.
  6. این ایام زمان حسینی شدن است
  7. حسینی شدن یعنی مثل حسین و عباس و زینب علیهم السلام ، فکر کردن ، دیدن عالم (ما رایت الا جمیلا ) و عمل کردن.
  8. در این دهه ان شا الله قصد داریم ده شخصه از زندگی حضرت امام حسین ع رو درس بگیریم.
  1. و حسینی شویم.

 

  1. اولین شاخصه که امروز با توجه به بیان مقدمه اجمالا ، بیان خواهیم کرد.
    • اخلاص و خدامحوری
  2. اخلاص یعنی چه؟
  • واژه اخلاص، مصدر باب افعال از ریشه خلوص و خلاص به معنای پاک شدن و سالم گشتن از خلیط است.
  1. مثال برنج : اگر برنج هاشمی و خزر رور به شما نشان بدهند، شما چی می گویید؟................ برنج قاطی داره ، خالص نیست. اضافات داره.
  2. عمل خالص ... عملی است که فقط برای خدا باشد.
  3. مثال : در مسجد برای خدا نماز می خواند ، احساس کرد کسی پشت سرش داره نگاش می کنه... دیوان ای بود.
  4. فقط برای خدا ، سعی کنیم همه اعمال برای خدا باشد.
  5. این درس قرآن است:
  • جهاد: «والذین جاهدوا فی سبیل الله »
  • شهادت «الذین قتلوا فی سبیل الله »
  • انفاق: «والذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله »

 

  1. اسوه ها و معلمان که قرآن داستانشان را می گوید همه عملن با صفت اخلاص و خدا محوری ذکر شده:
  • حضرت ابراهیم: «قل ان صلاتی ونسکی ومحیای ومماتی لله رب العالمین لا شریک له وبذالک امرت وانا اول المسلمین »انعام162
  • اهل بیت علیهم السلام در قرآن: [WU4] «ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما واسیرا انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء ولا شکورا»

 

  1. در روایات :
  • همه چیز برای خدا:

علی علیه السلام فرمودند: «طوبی لمن اخلص لله عمله وعلمه وحبه وبغضه واخذه وترکه وکلامه وصمته; (9) خوشا به حال کسی که

 * عمل و

* علم و

* دوستی و

* دشمنی و

*گرفتن و

* ترک کردن و

* سخن گفتن و

* سکوتش رابرای خداوند خالص کرده است .»

 

  1. پیامبر اکرم ص به اباذر فرمود: [WU5] «یا اباذر لیکن لک فی کل شی ء نیة صالحة حتی فی النوم والاکل.

 

  1. رجب علی خیاط ، تشییع آیت الله بروجردی ، جمعیت کثیر ،عالم معنا، فقط برای خدا درس دادم.

 

  1. رضایت خدا یا مردم؟[WU6] 
  • امام حسین علیه السلام فرمود: «من طلب رضا الله بسخط الناس کفاه الله امور الناس ومن طلب رضا الناس بسخط الله وکله الله الی الناس;

 

  1. بارزترین خصوصیت امام حسین و یاران ایشان اخلاص

و عمل برای خداست.

 

  1. هرچه خدا بخواهد:

 پس از آنکه امام حسین ع از مدینه به سوی مکه حرکت کرد...

در یکی از آنها فرمود: «الحمد لله وما شاء الله ولا قوة الا بالله ... رضی الله رضانا اهل البیت نصبر علی بلائه؛

  •  سپاس برای خداست، آنچه خدا بخواهد [همان خواهد بود] و قوتی جز برای خدا نیست ... ، خشنودی خدا، خشنودی ما اهل بیت است و در مقابل بلای او صبر می کنیم .»

 

  1. فقط برای خدا:

 هنگامی که تیر به سینه حضرت اصابت کرد و به زمین افتاد فرمود: «بسم الله وبالله و فی سبیل الله وعلی ملة رسول الله; (19) به نام خدا و به یاد خدا و در راه خدا و بر دین رسول خدا [شهید می شوم] .»

 

دعای آخر مجلس دعا از زبان امام حسین

  1. دعای منسوب به امام حسین علیه السلام که صبحگاهان و شامگاهان آن حضرت بزبان داشتند:[WU7] 

«بسم الله وبالله ومن الله و الی الله وفی سبیل الله وعلی ملة رسول الله، و توکلت علی الله، ولا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم . اللهم انی اسلمت نفسی الیک، ووجهت وجهی الیک وفوضت امری الیک، ایاک اسال العافیة من کل سوء فی الدنیا والآخرة.


 [WU1]عبیدالله بن حر جُعفی

کسی که سیدالشهداء (ع) از او یاری خواست ،امام حجاج بن مسروق را فرستاد تا او را دعوت کند ، وی بهانه آورد که از کوفه به این خاطر بیرون آمدم که با حسین نباشم ، چون در کوفه یاوری برای او نیست . پاسخ او را که به امام گفتند ، حضرت همراه عده ای نزد او رفت و پس از گفتگوهایی پیرامون اوضاع کوفه ، امام از او خواست تا با آب توبه خطاهای گذشته اش را بشویدو به نصرت اهل بیت بشتابد . عبیدالله باز هم نپذیرفت و از روی خیرخواهی ! حاضر شد که اسب زین شده و شمشیر بران خویش را به امام دهد . امام  فرمود : اسب و شمشیرت از آن خودت ، ما از خودت یاری و فداکاری می خواستیم . اگر حاضر به جانبازی نیستی ، ما را نیازی به مال تو نیست : « یابنَ الحُر ! ماجِئناک لِفَرَسِک وَسَیفِک ، اِنما اَتَیناک لِنَسْألَک النصرَةَ ، فَاِن کنتَ بَخِلْتَ عَلَینا بِنَفْسِک فَلا حاجَةَ لَنا فی شی ءٍ مِنْ مالِک وَ لَمْ اَکنْ بِالذی اَتخِذُ المُضِلینَ عَضُدا ، لاِنی قَد سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ یقُولُ : مَن سَمِعَ داعِیةَ اَهلِ بَیتی وَ لَمْ ینْصُرْهُم عَلی حَقهِم اِلا اَکبهُ اللهُ عَلی وَجهِهِ فِی النارِ » . (874) آنگاه امام از پیش او به خیمه خویش برگشت ! ... وی پس از حادثه کربلا ، بشدت از آن کوتاهی در یاری کردن امام پشیمان شده بود و خود را ملامت می کرد و با شعری که با مَطلع « فَیالَک حَسرَةً مادُمْتَ حَیا ... » شروع می شود ، این اندوه و ندامت را بیان کرده است .

 [WU2]علی علیزاده:

حتما انواع اشک رو اجمالا اشاره کن

این عنوان عام هست و در ذهن برخی برداشتهای دیگه ای هم ایجاد می کنه.

 [WU3]وسائل الشیعه، حرّ عاملى، دار احیاء التراث، ج3، ص 265

 [WU4]«غذا [ی خود] را با اینکه به آن علاقه دارند، به «مسکین » و «یتیم » و «اسیر» می دهند [و می گویند:] ما شما را بخاطر خدا اطعام می کنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم .» انسان 76

  •  [WU5](11) ای ابوذر! باید در هر کاری نیتی پاک داشته باشی، حتی در خوردن و خوابیدن » .

 

  •  [WU6]هرکس رضایت خدا را بخواهد هر چند با خشم مردم همراه شود; خداوند او را از امور مردم کفایت می کند، و هر کس که دنبال رضایت مردم باشد با به خشم آوردن خداوند، خداوند او را به مردم وامی گذارد .»

 

 [WU7]به نام خدا و به یاد خدا، از خداوند و به سوی او، و در راه او، بر آیین پیامبر او، و بر خداوند توکل کردم و نیرو و قدرتی جز به [اراده] خداوند بزرگ نیست . پروردگارا! جانم را به تو تسلیم کرده و چهره ام را به سوی تو گردانده و کارم را به تو واگذار نموده و از تو سلامتی از هر بدی در دنیا و آخرت را خواهانم .»

 

  • M.M.HKH
۲۶
مهر
۹۷

 

روز بیستم ماه صفر، روز اربعین  و به قول شیخین( شیخ مفید و شیخ طوسی) روز رجوع ِ اهل حرم امام حسین علیه السلام از شام به مدینه، و روز ورود جابربن عبدالله انصاری است به کربلا به جهت زیارت امام حسین علیه السلام و او اولین زائر آن حضرت است و زیارت آن حضرت دراین روز مستحب است. که به فرموده ی امام حسن عسکری علیه السلام از نشانه های مؤمن است.

  • M.M.HKH
۲۶
مهر
۹۷

 

الگوهای رفتاری حضرت زهرا(س) در خانواده

 

 

 

 

 

از مهم ترین شیوه های تعلیم و تربیت، روش الگوگیری است. اسلام هم برای تربیت و تعالی انسان ها، بر این اصل مهم تأکید نمود؛ زیرا شخصیت الگو، به عنوان یک نقطه ی کانونی در محور رشد و هدایت های اخلاقی تربیتی قرار می گیرد و در شکل گیری رفتار تربیت شونده، آثار زیادی بر جای می گذارد. به همیت دلیل قرآن کریم الگوهای صحیحی را تعیین نموده و بر پیروی از ایشان سفارش کرده است. از سوی دیگر نیاز به الگو، از نیازهای طبیعی بشر است و انسان را وا می دارد تا با در نظر داشتن الگوی مورد نظر، تلاشی هدف دار و آگاهانه برای رسیدن به ویژگی های رفتاری و اخلاقی الگو در پیش گیرد.

 

  • M.M.HKH
۲۶
مهر
۹۷

متن مقتل حضرت زهرا س از کتاب بحار الانوار ج 43

  • M.M.HKH
۲۶
مهر
۹۷

 

بسم الله الرحمن الرحیم.

 

 

احمدلله رب العالمین

 

 

و صلی الله علی اشرف الانبیای و مرسلین

 

 

و علی آله آل الله سیما بقیه الله فی الارضین

 

 

·       قال الله الحکیم فی محکم کتابه:

 

 

اعوذ بالله ... وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ

 

 

وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ.

 

 

 أَ فَلا تَعْقِلُونَ (انعام32)

 

 

و زندگى دنیا جز لهو و لعب چیزى نیست و هر آینه خانه آخرت بهتر است براى کسانى که تقوا را پیشه خود مى‏سازند آیا باز هم تعقل نمى‏کنید؟ (32)

 

 

  • M.M.HKH
۲۶
مهر
۹۷

فاطمه زهرا(ع) الگوی رفتارهای خانوادگی

چگونه زیستن و معاشرت کردن با همسر و فرزندان و سامان بخشی به امور خانه و زندگی که در حیات طیبه حضرت زهرا(س) بود، به عنوان «الگوی خانواده ها» خانه و خانواده او را به عنوان یک «خانواده الگو» مطرح ساخته است.

  • M.M.HKH
۲۶
مهر
۹۷

وصیت امام حسن مجتبی ع هنگام شهادت

جنادة بن ابی امیه می‌گوید: وارد شدم بر حسن بن على علیه‌السّلام در آن مرضى که به آن ارتحال فرمود، و در پیش روى او طشتى بود که در آن خون ریخته بود، و جگر حضرت در اثر زهرى که معاویة بن أبى سفیان - خدایش‏ لعنت کند - به آن حضرت خورانده بود قطعه قطعه بیرون مى‌‏آمد. عرض کردم: اى مولاى من! چرا خود را معالجه نمى‏‌کنى؟ فرمود: اى ابا عبد اللَّه مرگ را به چه چیز علاج کنم. گفتم: انّا للَّه و انّا الیه راجعون. سپس حضرت به جانب من توجه کرده فرمود: به خدا سوگند این پیمانى است که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله با من فرموده که این امر (امامت) را 12 نفر پیشوا و امام از فرزندان على و فاطمه مالک شوند و هیچ یک از ما نیست جز این که یا به زهر و یا به شمشیر کشته شود (و به مرگ عادى از دنیا نخواهیم رفت). سپس طشت را از نزد حضرت برداشتم و حضرت تکیه فرمود.

  • M.M.HKH